۱۳۹۱ شهریور ۹, پنجشنبه

سوره مبارکه السّونبول

سوره مبارکه السّونبول

اَعوُذُ بالنُّعُوظِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّحیم
بِسمِ الله الکَمبَادِ الحَجیم

اَرَأیتَ الََّذينَ یُکَذِّبونَ بِالرَّسُولِ (1) وَ قَالُوا بیضَةَ الیَسَارُ خَرَّجَ مِنَ المَعمُولِ (2) وَ لَیسَ مِنَ بَعدِ بعَیَالَاتِهِ مَسؤُولِ (3) وَ عَیَالَاتِهِ تَقرَأنَ الاَغنِیَةَ السُّونبُولِ (4) قُل لَهُم اَنَا حَشَرٌ مِثلُکُم (5) وَ لَم یَکُن بیضَتي مِن الفُولَادِ (6) وَ لَم یَکُن لي بیضَةَ الله اَلَّذي لَهُ اَکبَرُ البَیضَاتِ (7) قُل اَأنتُم حَارثینَ النِّسَاءُکُم (8) کَمَا اَحرثُهُنَّ بالاَفوَاجٍ (9) مِن کَهولٍ اَو اصَغارٍ (10) فاِنَّ الله یُقَدِّرُ لَکُم عَذَابٌ اَلیمٌ (11) وَ اِنَّکُم سَیَبقَي في اَسفَلِ السَّافِلینَ الجَحیمِ (12) لَعَلَّکُم تَعقَلُونَ وَ اَنتُم لَا تفهَمُونَ (13)

از شیطان مهربان به چیز راست شده پناه می برم
به نام لات کم باد و حجیم

آیا ندیدی آنان را که به فرستاده [خدا] دروغ می بندند (1) و گفتند بیضه چپ او از حالت عادی خارج شده است (2) و پس از این پاسخگوی همسرانش نخواهد بود (3) و همسرانش ترانه سونبول برایش می خوانند (4) به ایشان بگو من [هم] مانند شما حشری هستم (5) و بیضه ام از فولاد نیست (6) ومن بیضه خداوند را ندارم [همان] که از آن اوست بزرگترین بیضه ها (7) بگو آیا شما زنانتان را کشت و کار می کنید (8) چنانکه من فوج فوج می کنم (9) از پیر یا جوان (10) پس همانا خداوند برایتان [به سبب این دروغ] عذابی دردناک تقدیر می کند (11) و به راستی که شما در بدترین جای دوزخ [جاودانه] خواهید ماند (12) باشد تا بیندیشید و شما [جان به جانتان کنند] نمی فهمید (13)

شأن نزول:
روایت است که درماه زیرمقعده سنه چندم زجری، مشرکین و منافقین شروع به زیر سوال بردن حضرت آیت الله سنبلعلی و آیات انزالی جلد دوم قرآن کریم نمودند و با تمسخر به افشای اسرار اندرونی آن حضرت پرداختند. به همین دلیل، گاری تعالی بلافاصله این آیات را بر ایشان انزال فرمود تا مشت محکمی بر دهان ایشان زده باشد:
اطلاع واثق دارم که قضیه ی وهن و اسائه ی ادب به ساحت مقدس ایشان از کوچه و بازار فراتر رفته و به اندرونی هم کشیده شده .
قضیه از این قرار است که وقتی آقا شبها خسته و مانده از دفتر استفتائات به خانه بر می گردند و قصد استراحت دارند یکی دو فقره از این عیالات نیمه متحد و جوان برای کامجویی بر روی تخت خواب ایشان خیمه ی سنگینی می زنند.
البته از میزان سنگینی خیمه خبری در دست نیست ( ما که آن زیر نبودیم نعوذبالله ) . همین قدر بدانید که گرد و خاکی می کنند بزغاله ها !
الغرض حضرت هم که به واسطه ی کثرت مسولیت های فقهی و دفتری و همچنین نگارش رساله ی گرانسنگی به نام « سنت و آنچه بر سر و ته زن غربی می رود » دیگر رطوبت و توانی در آن کالبد همام باقی نمانده دست به آب را بهانه می کند و خود را از دست و پا و زبان آن گیس بریده ها می رهاند .
اما همین که کمی دست به آبشان طولانی میشود ، آن جد به کمر زده ها با یک ضرباهنگی که لابد از مصادیق غنا هم هست آواز می دهند که :
سون بول علی … کجایی ؟
چرا … دیگه … نمی آیی ؟ ( بعد هم کر و کر زیر لب می خندند )
وااسفا ! وا مصیبتا ! می بینید آخر و عاقبت بیضه ی اسلام را .
حضرت هم خود را به نشنیدن می زند و مظلومانه یک گوشه ی مبال می نشیند و دم بر نمی آورد.
….
لهو و لعب اش بخورد توی سرشان ، ببینید اسم مبارک آقا را به چه نحو تلفظ میکنند :
سنبلعلی = سون بول علی

اما گویا از آن روزی که نفرین حسودان و چشم ناپاک بخیلان به بیضه ی چپ ایشان حواله می شده ، آسیب جزئی به آلوئولهای مبارک و خروس نشان ایشان وارد گردیده ، طوری که به گفته ی حکیم باشی فی الحال کمپلت از حیث انتفاع ساقط است .

هیچ نظری موجود نیست: