خش دویّم
قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است (۱۷)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا ﴿۱۷﴾
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا ﴿۱۷﴾
در این آیه مترجم محترم به نیت ماله کشی (قربتاً الی الله) «یوم الفصل»
را «روز داوری» ترجمه فرموده اند، در حالی که ترجمه صحیح چنانکه مترجم
دیگری آورده اند: «روز جدايي ميعاد همگان است»، «روز جدایی» است. بدین
ترتیب گاری تعالی می فرماید که روز جدایی، روز دیدار است و این از نشانه
های اعجاز قرآن است که چنین استادانه موضوعات بی ربط و حتا نقیض هم را به
هم ربط می دهد وگرنه هیچ خری غیر از گاری تعالی جدایی و وعده داوری را به
هم ربط نمی دهد.
==============
==============
روزى كه در صور دميده شود و گروه گروه بياييد (۱۸)
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿۱۸﴾
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿۱۸﴾
در این آیه اشاره به «نفخ صور» شده است. همچنانکه می دانید گاری تعالی
همه امورات مربوط به روح را با نفخ و باد مقدر فرموده اند. یعنی در موقع
خلقت آدم، روح را در گل او فوت فرمودند (نفختُ فیه من روحی) و در هنگام
رستاخیز هم در یک بوق عظیم فوت می شود تا مردگان برخیزند.
پس از اینجا به اهمیت نفخ می رسیم و این که نفخ و باد همان جزء الهی انسان است. پس هر کس که بادی از خود خارج می کند، ناخواسته به وحدانیت خداوند شهادت می دهد.
همچنین در اینجا گفته می شود که مردم فوج فوج به پیشگاه خداوند حاضر می شوند و نه به یکباره و آنی. پس می فهمیم آنچنان که برخی می گویند خداوند تبارک و تعالی بی زمان نیست، چرا که اگر چنین بود همه خلایق به یکباره و طرفة العین می آمدند.
=========================
پس از اینجا به اهمیت نفخ می رسیم و این که نفخ و باد همان جزء الهی انسان است. پس هر کس که بادی از خود خارج می کند، ناخواسته به وحدانیت خداوند شهادت می دهد.
همچنین در اینجا گفته می شود که مردم فوج فوج به پیشگاه خداوند حاضر می شوند و نه به یکباره و آنی. پس می فهمیم آنچنان که برخی می گویند خداوند تبارک و تعالی بی زمان نیست، چرا که اگر چنین بود همه خلایق به یکباره و طرفة العین می آمدند.
=========================
و آسمان گشوده و درهايى [پديد] شود (۱۹)
وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَابًا ﴿۱۹﴾
وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَابًا ﴿۱۹﴾
در این آیه مانند آیات دیگر مشابه به وجود در هایی درآسمان اشاره می شود
که این ها همن درهایی هستند که جنیان برای استراق سمع و شنیدن وحی به پشت
آن ها می رفتند و ملایک نگهبان آسمان هم به سوی ایشان تیرهایی که همان شهاب
ثاقب هستند پرتاب می کردند.
======================
و كوهها را روان كنند و [چون] سرابى گردند (۲۰)
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا ﴿۲۰﴾
و كوهها را روان كنند و [چون] سرابى گردند (۲۰)
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا ﴿۲۰﴾
در این آیه به روان شدن کوه ها اشاره می شود و این از نشانه های قیامت
است، وگرنه در غیر قیامت، کوه ها میخ هایی استوار هستند که زمین را نگه می
دارند. حال برخی می خواهند از این تعبیر به حرکات پوسته زمین برسند که باید
به ایشان گفت ازآن جایی که این تعبیر برای روز قیامت است و یک حالت
استثنایی است، این برداشت صحیح نیست.
===========================
===========================
[آرى] جهنم [از دير باز] كمينگاهى بوده (۲۱)
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا ﴿۲۱﴾
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا ﴿۲۱﴾
[كه] براى سركشان بازگشتگاهى است (۲۲)
لِلْطَّاغِينَ مَآبًا ﴿۲۲﴾
لِلْطَّاغِينَ مَآبًا ﴿۲۲﴾
در این دو آیه گاری تعالی قبل از آن که سخنی از رحمت و رحمانیت و بهشت بزند، یکراست می رود سراغ جهنم و کمینی که برای انتقام از
سرکشان کرده و نشان می دهد که تا چه حد برای فرو کردن سیخ داغ به نافرمانان لحظه شماری می کند.
همچنین در اینجا نمی گوید که سرکشان به جهنم می روند، بلکه می فرماید «باز می گردند» و بازگشت برای کسی است که از جایی آمده باشد و سپس بدان باز گردد. پس می فهمیم که سرکشان از جهنم آمده اند و بدان باز می گردند. پس سرکشان از نسل آدم ابوالبشر که از بهشت به زمین آمده اند نیستند. پس مردم یا بهشتی اند و یا جهنمی و هر چه بکنند به همانجایی که آمده اند باز می گردند.
===================
سرکشان کرده و نشان می دهد که تا چه حد برای فرو کردن سیخ داغ به نافرمانان لحظه شماری می کند.
همچنین در اینجا نمی گوید که سرکشان به جهنم می روند، بلکه می فرماید «باز می گردند» و بازگشت برای کسی است که از جایی آمده باشد و سپس بدان باز گردد. پس می فهمیم که سرکشان از جهنم آمده اند و بدان باز می گردند. پس سرکشان از نسل آدم ابوالبشر که از بهشت به زمین آمده اند نیستند. پس مردم یا بهشتی اند و یا جهنمی و هر چه بکنند به همانجایی که آمده اند باز می گردند.
===================
روزگارى دراز در آن درنگ كنند (۲۳)
لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا ﴿۲۳﴾
لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا ﴿۲۳﴾
در آنجا نه خنكى چشند و نه شربتى (۲۴)
لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿۲۴﴾
لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿۲۴﴾
جز آب جوشان و چركابهاى (۲۵)
إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا ﴿۲۵﴾
إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا ﴿۲۵﴾
كيفرى مناسب [با جرم آنها] (۲۶)
جَزَاء وِفَاقًا ﴿۲۶)
جَزَاء وِفَاقًا ﴿۲۶)
در آیه 23 می فرماید «روزگاری دراز» و به نظر می رسد این با «خالدون» که
در جاهای دیگر آمده است تناقض داشته باشد، اما ندارد و دراز با دراز فرق
دارد. یعنی وقتی ما می گوییم دراز یعنی دراز، اما وقتی گاری تعالی می
فرمایند دراز یعنی همان بی نهایت و جاویدان و این از حکمت الهی است که یک
جا بگوید دراز و یک جا بگوید جاودانه و بی نهایت.
در آیات 24 و 25 اشاره به این دارد که در جهنم آب خنک وجود ندارد و آب جوش هست. حال ممکن است کسی بگوید که این جهنم برای کسانی که در بیابان هایی مثل عربستان، آن هم در زمانی که نه کولری بود و نه آب سردکنی زندگی کرده اند ترسناک باشد و آن فرد دانمارکی یا آلاسکایی یا سیبریایی اتفاقا آرزوی آب جوش دارند که یک قهوه داغی با آن درست کنند و نظایر این.
در پاسخ به اینان باید گفت که آن زمان که این آیات انزال شدند، گاری تعالی هنوز قطبین زمین را نیافریده بود، پس جهنمی هم که درخور اسکیمو ها باشد هنوز نساخته بود و جهنم مذکور از برای بادیه نشان عرب است و بس.
=======================
در آیات 24 و 25 اشاره به این دارد که در جهنم آب خنک وجود ندارد و آب جوش هست. حال ممکن است کسی بگوید که این جهنم برای کسانی که در بیابان هایی مثل عربستان، آن هم در زمانی که نه کولری بود و نه آب سردکنی زندگی کرده اند ترسناک باشد و آن فرد دانمارکی یا آلاسکایی یا سیبریایی اتفاقا آرزوی آب جوش دارند که یک قهوه داغی با آن درست کنند و نظایر این.
در پاسخ به اینان باید گفت که آن زمان که این آیات انزال شدند، گاری تعالی هنوز قطبین زمین را نیافریده بود، پس جهنمی هم که درخور اسکیمو ها باشد هنوز نساخته بود و جهنم مذکور از برای بادیه نشان عرب است و بس.
=======================
آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند (۲۷)
إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا ﴿۲۷﴾
إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا ﴿۲۷﴾
و آيات ما را سخت تكذيب مىكردند (۲۸)
وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا ﴿۲۸﴾
وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا ﴿۲۸﴾
و حال آنكه هر چيزى را برشمرده [به صورت] كتابى در آوردهايم (۲۹)
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا ﴿۲۹﴾
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا ﴿۲۹﴾
پس بچشيد كه جز عذاب هرگز [چيزى] بر شما نمىافزاييم (۳۰)
فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿۳۰﴾
فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿۳۰﴾
در آیات بالا هم چیز مهمی نیست الا رجز خوانی هایی که گاری تعالی به وفور در کتابشان فرموده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر