استفتائات 1

پیش درآمد

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

بسم الله الکَمبادِ الحَجیم وَ به نَستَعین

اللّهُم اجعَلنا مِن عِبادِ الاَحمَقین وَ احفِظنا مِن شرّ عَقل الرّجیم

به دفتر آیت الله العظمی حاج سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی (قدقد سرسره) خوش آمدید.

در اینجا به استعانت از درگاه گاری تعالی و با توسل به پیشابراه ولی کسر آغا امام زنان (اکل الله فرجها التمیز) و نایب برحقش مقام تخمای ولایت وقیح بعضی کار هایی می کنیم، من جمله:

- پاسخ به استفتائات و سوالات شرعی برادران و به ویژه خواهران مکرمه معظمه در بخش استفتائات

- بررسی و نقل روایات و احادیث اهل پیت و خاندان عصمت و عزت و اعظم و این ها در کنز الادیان في معارف بند تنبان

- روایت سوره های انزال شده ای که کاتبان وحی یادشان رفته بنویسند در جلد دوّم قرآن کریم

- آوردن اشعار هپروتی در کرسي الاشعار

- برخی نکات غیر طنز در ازشوخی گذشته

لذا از عمّت همیشه در پهنه استدعا دارم بنده حقیر فقیر را با نظراتشان مورد عنایت قرار دهند.

درباره پیوند های دوستان:

ازآنجایی که فهرست بلندی از وبلاگ های دگراندیش، خردگرا و دین ستیز وجود دارد و همه این ها خود بخود از دوستان من شمرده می شوند و به دلیل این که آوردن فهرست همه این ها در برگه نخست امکان پذیر نیست، یک برگه جداگانه به نام پیوند های دوستان برای این فهرست فراهم کرده ام.
البته به حق پنج تُن آل خلا، پنج، شش، هفت، هشت ده بلاگی که بیشترین ارجاع را به دفتر ما داشته باشند و از مُتکلّکین باشند (کسانی که زیاد کلیک می کنند) مورد عنایت خاص قرار گرفته و همین بغل دست خودمان جای خواهند داشت!

و من الله التّوقیف و علیه التّکان تکان

الاحمق

حاج سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
سی و دویّم شمادی التنبل 1428

بیضیه قم

پی نوشت: چنانچه از فیلتر شکن بهره می جویید، ممکن است پیوند هایی که در گروه سیاهه نوشته ها جای دارند درست کار نکنند.

آداب طهارت در بلاد کفر

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حضور محترم آیت الله العظمی سنبلعلی (سر ته)
سلامٌ علیکم،
لطفاً بفرمائید در بلاد کفر که امکان استفاده از موهبت آفتابه و مبال شرعی وجود ندارد، شخص مسلم برای طهارت باید چند وجب دستمال تنظیف استفاده کند و چگونه از احراز طهارت اطمینان حاصل نماید؟
Farhad

هو الشّیافی
و علیکم السلام

احتیاط واجب آن است که اندازه دستمال به حدی باشد که چنانچه فرد در هنگام صلاة ظهر رو به قبله روی آن بنشیند سایه ماتحتش را بر روی آن ببیند.
لهذا این مهم به دو چیز بستگی دارد:
اول بلندی آفتاب در اوقات شرعی سال
دویّم پهنای ماتحت مسلمان
شرط احراز طهارت این است که مسلمان این تنظیف را بتاباند و به قاعده دو بند انگشت در مقعد فرو کند و بچرخاند و در هر بار بگوید:
اللّهم طهّر مقعدی به طهارت رسولک و اهل بیته
و آن قدر این کار را تکرار کند تا اگر سگ تازی مقعدش را بو کند بویی نفهمد. البته به دلیل نجاست سگ، استعمال شتر یا گوسفند احوط است.
والله العالم

الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
دهم رفیع المنقل 1429 هق

در باب مجامعت گوسفند و خوک

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

سلامٌ علیکم،
بفرمائید اگر از مجامعت گوسفند و خوک فرزندی پدید آید، آیا گوشت آن حلال است یا حرام یا مکروه؟
Farhad

هو الغائط

و علیکم سلام
اگر گوسفند خوک را بچه دار کند، از آنجایی که مسلمان فاعل و کافر مفعول بوده، آن بچه حلال زاده است، البته مستحب است که گوسفند پیش از دخول صیغه نکاح شرعی را جاری نموده باشد و “قَبلتُ” را از خوک گرفته باشد.

اما اگر خوک گوسفند را بچه دار کرده باشد دو حالت دارد. اگر پیش از نزدیکی، خوک ختنه اسلامی شده و شهادتین را خوانده باشد، بچه شان حلال زاده و شرعی است. در غیر این صورت بچه حرامزاده است و بنابر احتیاط واجب باید خونش ریخته و جسدش دفن شود.

والله العالم

والسلام علیکم و زحمة اللّه و درکاته

الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
دهم رفیع المنقل 1429 هق

بیضیه قم

استمداد روشنفکر دینی سابق

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

اینجانب با سمت روشنفکر دینی در مرکز گفتگوی تمدن ها مشغول به کار بوده ام. اکنون که این مرکز به حول و قوه ی الاهی تعطیل شده، معیشت عیال و صغار اینجانب در معرض خطر است. اینجانب عمری با آبرو کسب رزق حلال نموده ام. آیا شما در چارت بیت مبارک برای این بنده ی حقیر پیشه ای سراغ دارید؟ خدا عوضتان بدهد.
Farhad

هو النّسناس

البته این استفتاء شرعی نیست، ولی جواب می دهیم.

مدتی است ما به دلیل کهولت قوت از دست هایمان رفته و توان طهارت شرعی نداریم.

لذا اگر انگشت هایتان خیلی نخراشیده نباشد، می توانید به عنوان نماینده ولی فقیه در بیت الخلای ما خدمت  فی سبیل اللّه نموده، از این راه اسباب تعجیل ظهور آغا و نیز توشه ای برای آخرت خویش فراهم کنید.

و من اللّه التوقیف و علیه التکان تکان
الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
دهم رفیع المنقل 1429 هق

بیضیه قم

انرژی هسته ای یا انرژی دسته ای؟

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

یکی از دوستان بنده رئیس حفاظت نیروگاه نطنز است. به خاطر تشعشعات رادیواکتیو دچار سردی مزاج شده است. بفرمائید با توجه به اینکه لذت جماع و انرژی اتمی هر دو از حقوق مسلم رجل مسلمان است، ایشان کدام یک را باید ارجح بشمارند؟
Farhad

هو الدسته

مسلمان در هر حالتی بایستی از سنت رسول الله (ضرت) و اهل بیتش پیروی نماید. رسول الله (ضرت) فرموده:

الجماع سنّتی و من رغب عن سنّتی فلیس منّی.

اما انرژی هسته ای نیز از واجبات ظهور حضرت ولی عصر (اکل الله فرجها التمیز) است و نباید ترک شود. لذا در این حالت مسلمان خرما بسیار بخورد که مزید قوه باء است و احتیاط آن است که آن را با هسته بخورد و هسته را به هنگام دفع با فشار از خود در کند تا این هسته با آن هسته در شود و مستحب است در هنگام در کردن این ذکر را بخواند.

یا مهدی درکنی هستکی و عجب زوری داری

والله العالم

الاحمق

سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی

دهم رفیع المنقل 1429 هق

بیضیه قم

خدمت به علماء اسلام

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

در جوانی تحصیل دین کرده ام.در محضر آیات بسیاری از بنده فیض برده شد. به قول کسبه محل هر چند آیت الله نشدم ولی آیت الله ها مرا دوست داشتند.
از آنجا از دامن مرد آخوند به معراج (منبر) می رود آیا به اینگونه افراد از نظر اسلام حق و حقوقی تعلق میگیرد؟ نفقه ای مهریه ای حق بی ناموسی ی…
با تشکر
جوان رعنای سابق
babak bakhoda

بسم ربّ اللوّاطین

احسنت و تبارک الله
مولانا صدرالمتاهلین شیرازی در سفر سوم اسفار اربعه یکی از مراحل لقاء الله را خدمت به تحت الشکم متقدمین می داند و می دانیم که هر کاری که فی سبیل الله و به قصد قربت انجام گیرد اجر اخروی در بر خواهد داشت.
همچنان که قتل گرچه فی نفسه معصیت است، اما آن گاه که مصداق آیه مبارکه ” و قاتلوا فی سبیل الله ” باشد از بهترین کارهاست، وطی هم چنین است و آن گاه که در راه شیوخ و آیات عظام باشد موجب قربت است.
لذا شما در هر باری که در خدمت آیات عظام بودی و در هر تکانی، ملائک اجرتان را به حسابتان نوشته اند و هیچ پاداش مادی نمی تواند با اجر اخروی آن برابری کند.

دردکم مقبول و سعیکم مشکور

الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
یازدهم رفیع المنقل 1429 هق

بیضیه قم

تغییر برای برابری

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حضور مبارک حضرت آیت الله العظمی کمرونی (سر ته) دامنت برکاة
با عذر تقصیر از تصدیع مجدد اوقات شریفه حضرت عالی لازم دیدم پیش از تشرف به حضور انور حضرت عالی نکاتی چند را در جهت تدبیر امور مشوش منزل خویش استفتاء نمایم.
همان طور که استحضار دارید، مع الأسف افکار و مرام های الحادی در جامعه ی اسلامی شیوع عام به هم رسانیده و منزل این جانب نیز از این بلیه ی مضرّه و فساد عظیمه برکنار نمانده است.
الغرض، اینجانب دختری دارم دم بخت، که دانشجو می باشد و مدتی است، العیاذ بالله، به مرض صعب فمینیسم دچار شده تا حدی که سنت حجاب فاطمه ی زهرا (صلواة الله و سلام العالمین الأجمعین علیها و علی ما خرج من بطنها) را ترک کرده و حتی اینجانب در کیف ایشان اوراق ضالّۀ تغییر برای برابری را مکشوف نموده ام.
هکذا، ولد ذکوری دارم در سنین دبیرستان که موسیقی حرام و طربناک راک (حجری و جاهلی غربی) استماع می کند؛ با بنات نامحرم مراوده ی تلیفونی دارد؛ و حتی به عینه مشاهده کرده ام که در وبلاگ خود (صفحاتی که بر پنجره ی کامپیوتری مکتوب می کنند و نزد عموم خلق الله مشهود است) مطالب الحادی و ضاله انتشار می دهد.
هر چه از باب نصیحت و نرمی یا غضب و تشدد با ایشان سخن گفته ام افاقه ننموده است علی رغم اینکه هر دو حلال زاده و مسلم اند. حکم بفرمائید تکلیف اینجانب با این ولدان شریران چیست.
و ما توفیقی الّا بالله و بکم
Farhad

بسم الله الشّدید العُقاب

استَفرغُ الله و اُتُو به الک

برابری نسوان با رجال نزد خداوند چیزی شبیه به شرک به اوست. چرا که اگر این دو یکی بودند پس چرا خداوند حوا را به مانند آدم نیافرید بلکه او را در پهلوی آدم بیرون کشید:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا
اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد

ایضا خداوند همه جا تنها با آدم سخن می گوید و حوا را «آدم» به شمار نمی آورد:

وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ
و اى آدم تو با جفت‏خويش در آن باغ سكونت گير

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا
و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت‏

و به ملائک می فرماید تا بر آدم سجده کنند نه بر حوا:

وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ
و در حقيقت‏شما را خلق كرديم سپس به صورتگرى شما پرداختيم آنگاه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد

لذا از درگاه خداوند قاطر متقال برای ولده محترمه ارشاد و غفران مسألت می نمایم.

در باب فرزندتان متاسفانه باید گفت ایشان پیروی از یزیدیان می نمایند. چرا که در روایات آمده است یزید (لعنة الله علیه) نیز علاوه بر شعر سرایی اهل همین نوع موسیقی حرام بوده و بعضا گفته می شود خود وی بنیان گذار چنین سبکی بوده است. البته همانگونه که جنابعالی هم اشاره فرمودید در صدر اسلام بدان “الحجری” گفته می شد و دلیل این بود که اسباب آن از سنگ ساخته شده بود.

حضرت زینب پس از واقعه کربلا در شام می فرماید:
تلک اللیلة نسمع صوت الحجری من خیام الاشقیاء یعنی آن شب صدای حجری را از خیمه های اشقیا شنیدیم

در باب گفتگوی تلیفونی ایشان با نامحرم احوط ترک آن است، اما اگر از ترک آن به حرام بیفتد، بنا بر احتیاط واجب پس از هر بار تماس غسل کند و دو رکعت نماز بدل از جنابت بخواند.

اما در باب ارشاد آن دو احوط آن است که هر دو را جهت تحصیل علم به حوزه های علمیه بفرستید تا از محیط ناپاک دبیرستان و دانشگاه دور باشند و با روحانیون محشور گردند.

انّ اللّهَ یَهدي مَن یَشاش

الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
یازدهم رفیع المنقل 1429 هق

بیضیه قم

حکم شرعی قایم باشک

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حاشا معاذالله اینجانب در ایام حداثة و بیخبری نوجوانی بعون الله تعالی گاهی اوقات به عمل رکیک و رجیمِ التعاب قایم باشک بازی با فتیات لطیفات و محبوبات همسایه دست می یازیدم. نقل است از ابوقنبَل که این حرکت مذبوحانه یعنی نگاه به هر دانه از موی نامحرم ایکوال است با = قصد دخول تعمدانه به نبی احقر.
حال خواستم بدانم راه جلوگیری از تکرار این التذاذ و امراض دماغی چیست؟ غیر آنکه حکم آیت الله العظمی کمرونی «سرته» في باب قضیه التعاب قایم باشک بازی با فتاة چیست؟ آیا باید قبل از التعاب صیغه کرد یا چه؟
Farhad

بسم ربّ القایمین

قایم باشک فی نفسه معصیت نیست بلکه اگر به قصد مقاربت باشد مستحب نیز هست، چرا که رسول الله نیز خود با عایشه قایم باشک می نمود.

ابو کلّاج در صحیح ترمزی نقل می کند:

شبی در سفری با رسول الله خیمه بر پا کرده بودیم. رسول الله همین که از نماز فارغ شد با عایشه به بازی اخفی و ابتغ (قایم باشک) پرداخت. لذا رسول الله چشم گذاشت و عایشه مخفی شد. اما رسول الله هر چه کرد او را نیافت تا روز بعد که یکی از اصحاب به نام “صفوان” وی را یافته و به نزد رسول الله آورد و کسی ندانست که آن شب به عایشه و صفوان چه گذشت.

بگذریم،

اما احتیاط واجب آن است که اگر با طایفه اناث به این کار می پردازید این صیغه را بین خود و ایشان به زبان آورید:

اَنکَحتُ هَذِهِ البَنَاةَ في لَعِبِ اَخفي وَ اَبتَغِ بسُنَّتِ رَسُولُ اللهِ وَ اَهل بَیتِهِ بالمُدَّتِ المَعلُومِ وَ المَهرِ المَعلُومِ

لذا اگر در این بین فرزندانی هم بوجود آید حلال زاده بوده و مستحب است اگر ذکور بود وی را محمّد و اگر اناث بود عایشه بنامید.

انّه حیّوم و قیّوم

الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
یازدهم رفیع المنقل 1429 هق

حوزه بیضیه قم

حکم وافور در ماه مبارک رمضان

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حضور پر فتوح آیت الله العظمی کمرونی (سر ته)
بفرمائید حکم مصرف تریاک در ماه مبارک رمضان برای مسلم وافوری لاعلاج چگونه است؟
کل عام و انتم کیفور
Farhad

بسم ربّ الهُفهُفون وَ الجیزجیزون

از آن جایی که تریاک (ارواحنا فداه) دود دارد و دود از مبطلات روزه است، از اذان صبح تا مغرب استفاده از آن موجب ابطال روزه است ولی بعد از افطار تا سحر استعمال آن بلا اشکال است و حتی اگر بساط منقل موجب شب بیداری و بالنتیجه اقامه نماز شب گردد، موجب استحباب نیز می گردد.
در این صورت احتیاط واجب آن است که سهم امام در هر بار لحاظ گردد.

فَمَن یَصرَفُ مِثقَالَ في مَنقَلٍ خُمسََش بدَه

هر کس مثقال [تریاکی] در منقلش مصرف کرد، خمسش را بدهد

البته این حکم برای عوام النّاس الجاهلین است و شیوخ و مجتهدین به سبب زحمتی که فی سبیل الله می کشند (چنان زحمتی که مرغ در زیر خروس نمی کشد) از این حکم مستثنایند.

اما اگر مسلمان توان صبر کردن تا افطار را نداشته باشد، خداوند قاطر متقال بر وی سخت نمی گیرد و راهی در پیش پای او می گذارد:

خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت زند قفل محکمتری

چنین فردی می تواند مورفین، هرویین یا کراک تزریق کند که از آن جایی که این ها جنبه مغذی ندارند موجب ابطال روزه نمی گردند.

راه دیگر این است که تریاک را فردی که عذر شرعی دارد یا هنوز به سن تکلیف نرسیده بکشد و دودش را در صورت مسلمان فوت کند تا به اصطلاح علماء، بوخوری شود.

راه دیگری که اغلب شیوخ بدان می پردازند این است که چوب وافور را به جای این که در دهان بگذارند، در مقعد می گذارند. بدین ترتیب نه تنها حکم خدا شکسته نمی شود، بلکه کیفش دوچندان می گردد.

اَلَم تَرَ کَیفَ شَیخٌ نَشئَةِ الوَافُورِ وَ الرَّقصَانٍ ۞ اَلَم یَجعَل چُوبِهِ في تُنبَانٍ ۞ وَ اَنتُم لا تَفهَمونَ ۞

آیا ندیدی چگونه شیخ از وافور نشئه و رقصان شد ۞ آیا [ندیدی که] چوب آن [وافور] را در تنبانش [ما تحتش] گذاشت ۞ و شما [جان به جانتان کنند] نمی فهمید ۞

اما اگر کسی نعوظی بالله، زبانم لال برای گریز از خمار به شراب پناه برد، مرتکب معصیت کبیره شده و در آخرت فرشتگان عذاب سرب داغ در گلویش ریخته و هیزم گداخته در ماتحتش فرو می کنند.

و السلام علیکم و زحمة الله و درکاته
الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
یازدهم رفیع المنقل 1429 هق

حوزه بیضیه قم

لزبین

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

سوال:

ضعیفه ای هستم عفیفه و جمیله و ردیفه اما گلاب به رویتان لزبین

دلبسته اسلام و دلخسته ی حوریانی که وعده داده شده اند.

اخیرا ملتفت شده ام در قرآن گفته شده حوریان به شوهرانشان قانعند.
این یعنی تمایلات ترقی خواهانه ندارند؟ پس تکلیف ماها چه میشود؟ توضیح دهید و خیلی را از نگرانی در آورید.
با تشکر
سونای بانوان

babak bakhoda
———————-

جواب:

استفرغ الله ربّی و اُتُو باَلَک

اُف و تُف ۞ وَیلٌ لِکُلِّ اِمرَأَةٍ اللَّزَبَةٍ ۞ وَ لِکُلِّ الرِّجالٍ العَزَبَةٍ ۞ اِنَّ اللهَ خَلَقَ النِّسَاءَ لِرِّجَالِ ۞ وَ لا لِاَنفُسِهِنَّ و لا اَلَکیَّةَ ۞ وَ اَنتُم لا تَفهَمونَ ۞

اف و تف ۞ وای بر هر زن لزبینی ۞ و بر همه مردان عزب ۞ براستی که خداوند زنان را برای مردان آفرید ۞ و نه برای خودشان و نه بیخود و بی جهت ۞ و شما [جان به جانتان کنند] نمی فهمید ۞

ایضا می فرماید:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ
مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده

لذا از خداوند قاطر متقال می خواهم شما را به راه راست هدایت نموده و به شما توصیه می نمایم به ریسمان خدا و رسول و امام و نایبش در آویزید تا در آخرت از فشار الهی مصون باشپد.

فَاِنَّ اللهَ شَدیدُ الفِشار

در ضمن نشانی آن سونا را به ما بدهید تا بیاییم دست جمعی ارشادتان کنیم.

و السلام علیکم و زحمة الله و درکاته
الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
شانزدهم رفیع المنقل 1429 هق

بیضیه قم

اهل بیت عصمت

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حضور اقدس حضرت آیت الله العظمی کمرونی روحی فداه
جوانی هستم پاکدامن و بسیجی که مدتی است به عشق دختر همسایه مان گرفتار آمده ام. نام این دختر عصمت است، و من چون از کودکی عاشق اهل بیت عصمت و طهارت (عسکل) بوده ام دچار معضلات عدیده ی روحی روانی شده ام:
اولاً بنده مهر خاصی به والده و سایر اهل بیت اناث و ذکور این دختر نیز پیدا کرده ام و می ترسم مرتکب مفسده و معصیت کبیره شوم.
ثانیاً هر شب خواب می بینم که این دختر (یا والده شان) را با چادر سفید جلوی خود بر هوندای حاج آقا مسئول بسیج محل نشانده ام و تک چرخ می زنم و همین باعث احتلام اینجانب می شود.
ثالثاً هنگام غسل و طهارت بنده ناخودآگاه به یاد اهل بیت عصمت (همسایه) می افتم و باز هوای نفس بر من غالب می شود.
رابعاً هنگام تلاوت ادعیه و اذکار مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت (عسکل) حالت دماغی اینجانب مجدداً نفسانی و صورتی می شود.
بنده به سبب انجام ندادن خدمت مقدس سربازی و فقدان استطاعت مالی امکان ازدواج با ایشان را ندارم و صبر و عزبیت نیز برایم بسیار محنت بار است. بسیار زیارت رفته ام و اعتکاف و استغفار کرده ام اما افاقه ننموده. خواهشاً بفرمائید چه کنم تا خدای ناکرده ترمز نفسم نبُرد و دنیا و آخرتم فدای وسواس خناث نشود؟
والسلام علیکم و شهوت الله و برکاته
Farhad

بسم الله العاشق الفعّالین

فرزندم، عشق به خاندان عصمت (و طهارت ایشان) در دل هر مؤمن دلسوخته ای زبانه می زند و از نشانه های مکینه و سکینه قلبی اوست.
خود ما هم عاشق خاندان عصمت و عفت و اقدس و اعظم و عزّتیم.

خواب های شما هم مصداق رویای صادقه و سیر روحانی شما در آن خاندان است و می رساند که خاندان عصمت هم شما را طلبیده و به شما اقبال دارند و چادر سفیدشان نشانه عنایت ملائک الهی و بالاخص موتور هوندا با آن دو بال روی آرمش مصداقی ازحضرت ذوالجناح (علیها السلام) و سرور شهیدان است و تک چرخ زدن هم اشاره به پرواز ملکوتی و عروج به عالم بالا دارد.
لذا احتلام شما هم امری مقدس بوده و بنا بر روایات چنین حالتی ثوابی به اندازه هفت ختم قرآن و سه سفر حج دارد.
لذا مستحب است پس از دیدن این خواب برخاسته و دو رکعت نماز بدل از جنابت بجا آورید و در ذکر قنوت بخوانید:

اللّهُمَّ اَدخِلني في عِصمَتِ وَ اَهلِ بَیتِها اِنَّکَ خَیرُ الفَاعِلین

در باب عسر و حرج شما نیز احتیاط واجب آن است که نشانی آن خاندان مبارکه را به ما بدهید تا به نیابت از شما به فیض دامان آن خاندان برسیم و ثوابش را به حسابتان حواله کنیم. چرا که مطابق حدیث شریفه از امام حسن (عر):

مَن یَأتي العِصمَةَ اَو عِفَّةَ اَو مِثلهما لِامامِهِ فَليُؤَدِّ اللهُ لَهُ اَلفَ حُورً في الآخِرةِ
هر کس عصمت یا عفت یا مثل ایشان را برای امامش بیاورد خداوند هزار حوری در آخرت به او باز خواهد داد.

والسّلامُ عَلَي مَن اِکتَشَفَ الصَّفَا

الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
شانزدهم رفیع المنقل 1429 هق

حوزه بیضیه قم

باتوم

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حضور ملکوتی آیت الله العظمی کامران روحی لبیضته الفداء
مسلمه ای هستم فارغ التحصیل سیرۀ اهل غوره از دانشگاه الزهراء (سوسه) که اخیراً به عنوان زوجه ی ثانی به نکاح یکی از سربازان گمنام آقا امام زمان در آمده ام.
در حین سفر اخیر ایشان که برای امر خطیری به عتبات عالیات مشرف شده بودند بنده تصادفاً و در حین مطالعه ی سایت حوزه (زیّد اللة علمائها) به یک سایت مستهجن برخوردم و از صور قبیحه ای که در آنجا مشاهده نمودم نفس اماره بر من مستولی گشت و فی الفور با تفسیر قاصر از روایت متواتر “آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی بکنند و الا یزیدند” به توسط باتومی که حاج آقا برای یادگاری در منزل نگهداری می کنند، گلاب به روی مبارکتان، چندین بار دست و تن به استشهاء آلودم.
اما بعد به تفسیر نادرست خود وقوف یافتم و با قدری تسرّچ و تفحص فهمیدم که شیء مستشهی به از مصادیق دیلدو می باشد. البته توبه کرده ام لکن با مراجعه به رسالات عملیه ی متعدد و جزوات دانشگاهی ام، حکمی برای کفّاره ی استعمال دیلدو نیافتم.
اکنون اصلاً احساس خوبی نسبت به باتوم ، کُلت و حتی خود حاج آقا ندارم و احساس سبز حسینی ام به ایشان پژمرده و تبدیل به صفراء یزیدی شده است. از خدا پنهان نیست، از شما چه پنهان، می ترسم نفرت من از باتوم و هراس من از تفطن حاج آقا به این فعل حرام، به تزلزل ارکان مقدس خانواده و حتی مخالفت و معاندت با نظام مقدس آقا امام زمان بینجامد. دست شما را می بوسم اگر این مسلمه ی خطاکار را درباره ی احکام و کفارّۀ استعمال ناصواب باتوم ارشاد بفرمائید.
ایامکم سعیدة و الطافکم مزیده
Farhad

هو القوّاد

اولا السلام علیکِ و علی ممهاتک
بنده خود در آن دانشگاه مدتی تدریس علوم حوزوی و رفع امور بیضوی می نمودم و به تمامی پستو ها و سوراخ های شریفه آنجا اشراف دارم.
دویّما آن که برای زوج جنابعالی توفیق شهادت عاجل و محشور شدن با سالار شهیدان را از بارکاه الهی مسالت می نمایم.
اصولا ماموریت مسلمین مزدوج بالاخص اگر به شهادت یا مفقودالاثری بیانجامد از بهترین کار ها در نزد خداوند قاطر متقال است و موجب احیاء سنّت حسنه علوی دلجویی از یتیمان و بی سرپرستان می گردد.
سیّما آن که واویلا، مگر نعوظ بالله ما مرده ایم که شما دست به باتوم و امثالهم می برید.
مگر نشنیده اید رسول الله (ضرت) می فرماید:
لیس منّی الشّیخ تلعب فی الجواره امرأة بالخیار او مثله و زوجها قد یذهب بالمأموریة و هو لم یستمالها و لم دستمالها
لذا بار دیگر پیام برسانید تا برای استمالت و غیره خدمت برسیم.

چهارم آن که سرباز گمراه آقا و هر آلتی که او استفاده می کند از آن ولی قصر (اکل النّاس فرجها اللطیف) است.
لذا بی سیم و دستبند و هفت تیر و بالاخص بالاخص باتوم ایشان، تجلی آلات ولی قصر در اصحاب ایشانند. لهذا هنگامی که جنابعالی باتوم زوجه را ملاقات می نمودید، کانّه آلت شریفه خود آقا را زیارت می نمودید و از این بابت جا دارد بقعه ای، گنبدی چیزی در محل مربوطه احداث شود تا اهل دلانی چون ما به زیارت قدمگاه آقا نایل شوند.

ابن عکّاس در تذکرة الظّهور و الثّبوت از امام عصر نقل می کند:
مَن دَخَلَت فیها آلَتٌ مِن اَصحَابي دَخَلَت فیها آلتٌ مِنّي
لذا نه تنها خوف به دل راه ندهید بلکه شادمان باشید که مورد الطاف آقا قرارگرفته اید.

باشد تا دست ما را هم از این راه به دامان آقا برسانید.
التماس دعا

الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
شانزدهم رفیع المنقل 1429 هق

حوزه بیضیه قم

مخرج «ض»

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

 سوال:

عمه جانمان بعد از 60 سال نماز خواندن متوجه شده مخرج ” ض ” را در ولاالضالین درست ادا نمی کرده و معنی آن زبانم لال یک جور بی ناموسی از آب در می آمده است.
روحانی محله ( خدا نصفش کند ) گفته باید قضای آن 60 سال گرفته شود و از آنجا که عمه خانم عندالمطالبه رفتنی ست گفته باید به مومنی پول داده تا قضایش را قربت اله الله بخواند.
از آنجا که حضرت والا در نبض بازار جلوس کرده اید بفرمایید مظنه ی یک رکعت (با توجه به این که بازار خوابیده و قیمت درهم کشیده پایین ) چقدر است؟
بعد اینکه چون ما تعداد زیاد میخواهیم همینطوری چکی(به فتح چ ) چند؟
و اینکه اگر قسطی پولش را بدهیم بهره ی اسلامی رویش کشیده می شود یا نه؟

babak bakhoda —————————-

جواب:

هو الشّیاد
اصولا مساله مخرج یکی از مسایل بسیار مهم در فقه و احکام الهی است و بیشتر مسلمین از دنیا می روند در حالی که مخرجشان درست نیست.

مَاتُوا وَ المَخَارِجِهُم فَاسِدُونَ

در جای دیگر می فرماید:

وَ اَرسَلنَا القُرآنَ عَرَبيّاً مُبیناً لِاِصلاحِ مَخرَجَ المُؤمِنینَ

در باب مظنه باید عرض کنم تا دو ماه پیش که تخم مرغ 100 تومان بود، مظنه هر رکعت 25 تومان و 6 قران بود. اما اکنون که تخم مرغ 150 تومان است مظنه هر رکعت به قرار 50 تومان می شود که 10 درصد مالیات و 5 درصد بسته بندی و 3 درصد آموزش و پرورش و 3 درصد عوارض شهرداری و 2 درصد بدی آب و هوا نیز بدان اضافه می شود.
البته این ها تعرفه تک فروشی رکعت درجه یک با دی اچ ال یا فدکس است که به وسیله آیت الله العظمی ای چون بنده قرائت می گردد.
درجه 2 آن با پیشتاز وطنی توسط حجت الاسلام دور سیاه 45 تومان، دور سفید 40 تومان، درجه 3 توسط تازه معمم دور سیاه 35 تومان، تازه معمم دور سفید 30 تومان، طلبه 25 تومان، بچه آخوند 20 تومان و بچه آخوند نابالغ 15 تومان است.

دلیل این که تعرفه را با تخم مرغ سنجیدیم وجه مشترک این دو است.

در مورد عمه جان شما از آن جایی که مشتری عمده هستند 7 درصد از تعرفه فوق الذکر کمتر است. اما اگر بخواهند قسطی بدهند 12 درصد بهره اسلامی به آن اضافه می شود.
اما توصیه بنده این است که نقدی حساب کنید. چون در حالت قسطی در آن دنیا نعمات الهی هم قسطی و خرد خرد به ایشان وارد می شود ولی در حالت نقدی یکباره و درسته به خدمت ایشان رسیدگی می گردد.

البته اگر باز ماندگان نمی توانند از عهده پرداخت تعرفه بر آیند می شود بر مبنای آیه شریفه:

کُونُوا قَوّامینَ بِالقِسط

به ترتیب دیگری تسویه نمایند. (به کلمه “کونوا” توجه خاص بفرمایید)

و السلام علیکم و زحمة الله و درکاته
الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
بست هشتم رفیع المنقل 1429 هق
حوزه بیضیه قم

تشرف به اسلام

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حضور محترم آیت الله العظمی سنبلعلی قدقدسره
هو السخیف،
نام من محمدعلی (پاتریک) لنگ شایزه است. روز عید قربان سال پیش به دین مخوف اسلام مشرف شده ام. من در زندگی قبلی گناه ها و غفلت های زیاد داشته ام اما به دنبال ایمان و معنویت می گشتم. من دین های مختلف را خوانده ام . سپس به لطف خداوند متقال، آقای حجت الأسلام بعثه رهبری در کشورم به من مشورت داد و من به شیعه اثنی حشری ایمان گرفتم و شهادتین گفتم.
لذا من زبان های عربی و فارسی را آموختم و به حوزه ی علمیه ی قم آمده ام تا در جوار ملشوتی حضرت معصومه (سعه) با تحصیل علوم زوزوی ایمان خود را محکم کنم و بعد به کشورم برگردم و مردم غربی را معنویت بدهم و از کفر و فساد منحتت مادی نجات بدهم انشاءالله.
متأسفانه تا حالا معنویت را پیدا نمی کنم. برادران طلبه با بنده شوخی فیزیکی و بی تقوا می کنند. در حجره ی خود واقعاً راحت نیستم چون خیلی چیزهای شخصی من دزدیده است و هر ساعت یکی از برادران طلبه به من متمایل می شود و کسب فیض می خواهد یا از جسم مادی من تحسین می کند. برادران روحانی از من در مورد کاباره و محله ی ردلایت و هوموسکسوالیتایت سؤال می کنند که من واقعاً تعجب می کنم. حتی عصاتید گراماتیک بعد از درس پیشنهادهای رکیک به من ابلاغ فرموده اند که من از گفتن به شما پرهیزگاری می کنم.
در ضمن از حیث سنت رسول الله (صلوة الله و علی آلته الساخنین) من در کیریتیکال می باشم زیرا از وقتی به دین اثنی حشری مشرف شدم با دوست دختر کافرم قطع کردم و حالا یار ندارم. اینجا برادران قواد درک می کنند که من خارجی و حرجی هستم و لذا از من وجه شرعی واقعاً محیّرالعقولی می خواهند که در کشور من برای مداخله با یک ضعیفه منفجره خیلی زیاد است. لذا من زیر فشار روحانی و جسمانی شدید هستم و خوف دارم که به معصیت سقط کنم و ناموس خودم را گم کنم و حتی عزّت حسینی ام منهدم بشود. لذا من فکر می کنم فراریدن از این کشور می تواند خیار مناسبی باشد.
من شنیدم که اینجا شما بزرگ ترین معنویت و مرجعیت هستید. مراحم می شوم اگر لطفاً به من کسب فیض می دادید که چی کار کنم؟ آیا من مدرسه ی بدی را انتخاب کرده ام یا مشکل خاصی نزد من هست یا چی؟
با صداقت و بهترین احتلامات،
محمدعلی لنگ شایزه
Farhad

بسم ربّ الشّهلا و الصّدیقة

برادر محتلم محمد علی لنگ شناسان
تشرف شما را به دین مبین اسلام به پیشابراه ولی قصر (اکل الله فرجها الطیف) تبریک و تهنیت عرض نموده بقای عمر بازماندگان را از بارگاه الهی مسالت می نمایم.

شما با این کار آخرت را برای خود بیمه ابالفضل کردید، آن هم بدون فرانشیز.
ما و برادران در حوزه های بیضیه وظیفه داریم مانند کیسه ای که در حمام می کشند آلودگی های دنیوی را از وجود بندگان خدا بزداییم. هرچند خود آلوده می شویم، ولی چه باک که در راه او ما حاضریم سرو جان و مال و ناموس همه امت را ببازیم.

حال در این میان برخی فداکاریشان بیشتر است که می خواهند شما را نه تنها از بیرون کیسه کنند، بلکه از درون نیز کیسه بکشند تا زمانی که می خواهید به لباس مقدس روحانیت ملبس گردید، از هر حیث پاک و منزه باشید و بدانید هر که در این راه بیشتر فشار می آورد، بیشتر دوستتان دارد و می خواهد به خداوند نزدیکتر شوید.
نگران نباشید، همه آیات عظامی را که می بینید این مرحله تزکیه درونی را گذرانده اند. حال برخی که مانند رهبر معظم مان جذبه بیشتری داشته اند، بیشتر تزکیه شده اند و برخی چون بنده حقیر کمتر.

چو گشتی میــزبان آلت الله
همی گردی سزای آیت الله

پرسش های برادران از شما هم از برای یافتن نقاط مشترک فطری در گفتگوی تمدن ها است و لا غیر.

نگران تنگی رزق نفسانی هم نباشید. همین که مراحل تزکیه و تعلیم را گذراندید و به سلک روحانیون پیوستید در های رحمت به رویتان گشوده می گردد و خواهران محجبه منوره این بار را از کمرتان خواهند برداشت. لکن به یاد داشته باشید که در این راه باید همواره علم سرخ حسین را بر پا نگهدارید و در هر عملی و تصمیم گیری و قضاوتی سربلندی علم اسلام را مد نظر قرار دهید.

و السلام علیکم و زحمة الله و درکاته
الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرونی
سیّم ذی المقعدة 1429 هق
حوزه بیضیه قم

اولاد اناث و مسئله بلوغ

نوشته شده در اکتبر 23, 2008 به وسیلهٔ sonbolali

حضور مبارک آیت الله العظمی سنبلعلی روحی لتراب منفذه فداء
قصد داشتم در سفر اخیرم به مملکت آقا (عجل الله فرجه المنفرجه) حضوراً جهت دستبوسی خدمت برسم که مع الأسف به سبب رتق و فتق سفارشات عدیده ی برادران در تهران توفیق زیارت آن وجود مقدس حاصل نشد.
خاطر مبارک مستحضر است که بنده مدت مدیدی است که بجهة تجارت عالمی در اروپا اقامت دارم و در این حین اولاد اناث اینجانب به سن بلوغ رسیده است. بنده با فرستادن ایشان به مدرسه ی اسلامیه و امر اکید به حجاب و فرایض یومیه قصد داشتم ایشان را از فسق و فجور دارالکفر بر حذر دارم لکن علی رغم نهایت اهتمام اینجانب و والده، دختر بزرگم حجاب و عفاف را ترک کرده و با پسری کافر آشنائیت به هم رسانیده و روابط نامشروع برقرار نموده است.
بنده مانند هر مؤمن ناموس پرست، غیرتم به جوش آمده و در نهایت جلزّ و ولزّ هستم. نصایح بنده و سایر کبار در برگرداندن این دختر به طریق اسلام مصداق کوفتن میخ آهنین بر سنگ بوده است . حتی ترتیب داده بودم که ایشان را به عقد یکی از برادران متکی و مستوی کنسولگری جمهوری اسلامی (رسول این نامه) در آورم اما پطیاره زیر بار نرفت . چنان که استحضار دارید در این کافرستان به سبب قوانین نفسانی و لیبرالی دست والدین برای تمشیت امور اولاد بسته است. من حیث اضطرار، مزدوری را به مبلغ گزاف اجیر کردم که آن پسره ی جلنبر را در خیابان مفصلاً مضروب و حتی الأمکان مقطوع النسل کند، لکن بجهة بی عرضگی و اهمال مزدور اجنبی این تدبیر کارساز نشد. البته برادران شدیدالضرب سفارت نیز خلاف مصلحت و غیرمأذون است که به این قبیل امورات شخصیه همت گمارند.
اکنون دخترم تهدید کرده که خانه را ترک و با آن فاسق فاجر متواری خواهد شد. لطفاً بفرمائید که بنده با این فاجره چه کنم؟ این بلیه ی هائله خواب و خوراک را بر من حرام کرده و این فکر در مخیله ام دوران می کند که به مصداق آیه ی مبارکه ی “قتلوهم حتی لاتکون فتنه” این لکه ی ننگ را از دامان ناموس ام بزدایم.
استطراداً، موجبات سرمایه گذاری تضمینی و اوکازیون بجهة شخص مقدس تان و ذرّیه ی تخمیه فراهم است. مصلحت بدانید بتوسط رسول این نامه که از خودیّین است مراتب را به أحقر ابلاغ فرمائید.
ذلّکم مستدام
Farhad

هو الجلّاد

برادر دلسوخته،
خرسند باشید که چون ابراهیم مورد عنایت و آزمون الهی قرار گرفته اید و از زارت گاری تعالی می خواهم که از این آزمون سربلند خارج شوید.
فی الحال که همه راه ها را آزموده اید و به نتیجه نرسیده اید، تنها راه، توسل به پیشابراه حضرت ولی عصر (اکل الله فرجها الذیذ) است و تمسک به شیره و شنّت نبوی.

لذا توصیه می نمایم شما هم به سنّت رسول الله متوسل شوید که در اوایل بعثت که دست مبارکشان تنها به بیضه شریفه بند بود و تنها دو سه تا عقب افتاده چون بلال و عمار یارانش بودند، از در رحمت و رأفت در آیید و آیه مبارکه “لا اکراه في الدّین” را سرلوحه کار نمایید و حرف های خوب بزنید.
لکن پس از اندی که اعتماد ولده محترمه و آن پسر کافر را بدست آوردید و ایشان را استحمار نمودید، در فرصت مناسب به آیه شریفه “و قاتلواهم حتی لا تکون فتنة” تأسّی نموده، آن پسر را دست و پا ببندید . معامله یزیدیش را ذبح اسلامی نموده و شهادتین را از وی استقراء نمایید و اگر نخواند، آن گاه عسر و حرجی بر شما نیست و ریختن خون کافر ذمی نه تنها مباح، بلکه موجب استحباب است.

اما ولده مکرمه را در دم در گونی پیچانده و به دست برادران و سربازان گمراه امام قصر فی الفور به ما برسانید تا حد شرعی روابط نامشروع با نامسلمان را در مورد وی اجرا کرده و مراتب ارشاد را در حق وی ادا نماییم و چنانچه مایل باشید ایشان را به عقد شرعی خود در آوریم تا علقه ای با اولیاء الله یافته و تحت نظرات و ارشادات امام قصر پرورش یابد.

اِنَّ الاِمَامَ قَصرُکَ غَائَطي وَ غَائَطِ آبَائي وَ اَجدَادي وَ اَبنَائي یَا اَلوَاطُ یَا اَلوَاطُ یَا اَلوَاطُ

و السلام علیکم و زحمة الله و درکاته
الاحمق
سیّد سنبلعلی الموسوی الکمرون
چهارم ذی المقعدة 1429 هق
حوزه بیضیه قم