اَعوُذُ بالنُّعُوظِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّحیم
بِسمِ الله الکَمبَادِ الحَجیم
فارت (1) تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَ
یورقَانٍ مُّبِينٍ (2) وَ لَقَدْ يَسَّرْنَاهُ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن
مُّذَّكِرٍ (3) لَکِن بَعضَ النَّاسَ هُمُ السُّفَهاءِ (4) وَ تَظِنُّوا
باَنَّ اِذَا نَقُولُ یَسَّرنَا اَو عَرَبيّاً مُبیناً (5) اِنَّهُم
قَادِرُونَ بِفَهمِ آیَاتِنَا الخُسشَرینَ (6) لَقَد اِنَّنَا لَا نَعلَمُ
مَا نَقُول اَیضاً (7) مَثَلُنَا کَمَثَلِ الحِمَارَ یُعَرعِرُ وَ هُوَ لَا
یَعلَمُ مَا تَقُولُ (8) اِنَّ اللَّه خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرضِ
(9) کَالاَعرَابیَّ یُقیمَ الخَیمَةِ (10) وَ یُفَرِّشُ بَسَاطِهِ بالدَّحو
(11) ثُمَّ یٌلقِیَ الاَوتَادَ فِیهِ اَن تَمیدُ بهِ (12) ثُمَّ یَرفَعُ
سَمَکَهَا وَ زَیِّنهَا بالمَصابِیحِ (13) َلَکِنَّ هَذَا الاَوتَادَ لَق
لَقُوا بَعضِی الاَوقَاتِ (14) وَاللَّهُ عَلیِمٌ بِاَیِّ لَقًّا وَ شَقًّا
(15) فَاَنظُر اِلَي لَقٍّ جَعَلنَاهُ شَقًّا وَ رَقًّا (16) وَ فِیهِ
لَآیَاتٍ لِقَومٍ یَعقُلونَ (17) لَکِنَّ اَنتُم لَا تَفقَهُونَ (18) وَ
خَلَقنَا الاِنسَانَ مِنَ الترُّابٍ اَو الطّینٍ اَو صَلصَالٍ اَو نُطفَةٍ
اَو مَاءٍ دَافِقٍ اَو عَلَقٍ اَو اَیُّ غَایَطٍ اَرَدنَا (19) تَظُنُّونَ
اِنَّکُم تَفهَمُون مَا نَقُول (20) اِنَّنَا لَا نَعلَمُ مَا نَقُول وَ
اَنتُم اُسکُلوُنَ (21) وَ اَمَّرنَا بالشَّیطَانَ اُسجُدُ الآدَمَ فَقَالَ
زرشک (22) فَقُلتُ اِستَغفِر بِرَبِّکَ الاَعلَی (23) وَ قَالَ بُرو بینیم
بَا (24) فَقُلتُ یَا ابنَ الکَلبِ وَلَدِ زِنَا (25) تُقِیمُ کَالدَسته
خَر مُقَابلِ الخُدا (26) وَ لَکِنَّ مَا قَادِرٌ بِاَیِّ شَيءٍ سَوَا (27)
فَقُلتُ اوکِی بیخیال بَا(28) فَقال ضَلنِی و َیَضِّلُ بَنِی آدَمِ فِی
الدُّنیَا (29) هَکَذَا اَنزَلنَا الرُّسُلِ لِهدَایَتِ النَّاسِ (30)
بَعضُهُم خُلاً وَ بَعضُهُم حَشَریّاً (31) وَ لَکن مَا قَادِروُنَ
بهدَایَتِ البَشَریّاً (32) وَ هُوَ الشَّیطَانُ سَبَّقنَا فِی الاُمُورِ
یکنَفَریّاً (33)
از شیطان مهربان به چیز راست شده پناه می برم
به نام خداوند کم باد حجیم
فارت (1) این آیات کتاب و یورقان روشنگر است (2) و قطعا آن را براى
پندآموزى آسان كرده ايم پس آيا پندگيرنده اى هست (3) اما برخی مردم
نادانند (4) و گمان می کنند آنگاه که می گوییم آسان کردیم [و آنگاه که
گفتیم ] عربی آشکار است (5) ایشان به درک آیات خسشر [** شعر] ما توانایند
(6) همانا ما خودمان هم نمی دانیم چه می گوییم (7) داستان ما به سان داستان
خری است که عرعر می کند و نمی داند که چه می گوید (8) براستی که خداوند
آسمان ها و زمین را آفرید (9) مانند اعرابی [بیابان گردی]که خیمه بر پا می
دارد (10) و فرشش را [با غلتانیدن] می گسترد (11) سپس میخ هایی بر آن [فرش]
می زند تا نجنبد (12) سپس سقف آن را برپا می دارد و با چراغهایی آن را
تزیین می کند (13) اما این میخ ها گاهی شل می شوند (14) و خداوند به آن چه
شل و سفت است آگاه است (15) پس بنگر به آنچه شل بود و ما آن را سفت
گرداندیم (16) و [براستی که] در آن نشانه هایی است برای گروهی که اندیشه می
کنند (17) ولی شما [جان به جانتان کنند] نمی فهمید (18) و انسان را از خاک
یا گل یا گل بدبو یا نطفه یا آب جهنده [ای که از پشت مرد و استخوان های
سینه زن بیرون می آید] یا خون بسته یا هر گهی که دلمان خواست آفریدیم (19)
شما می پندارید که می فهمید که ما چه می گوییم (20) [اما] ما [خودمان هم]
نمی فهمیم و شما [همگی] اسکلانید (21) و فرمان دادیم به شیطان سجده کن بر
آدم پس گفت هرگز [از روی حسادت] (22) پس گفتم توبه کن به درگاه خداوند والا
مرتبه ات (23) و [شیطان با بی اعتنایی] گفت برو بینیم با[با] (24) پس گفتم
ای آفریده ناسپاس من [پدر سگ حرامزاده] (25) [آیا] مانند نافرمانان [دسته
خر] در برابر خدا می ایستی (26) اما نمی توانستیم کار [غلط] دیگری بکنیم
(27) پس گفتم باشد از خطایت در می گذرم (28) پس گفت مرا گمراه کردی و من
[نیز] فرزندان آدم را در دنیا گمراه خواهم کرد (29) اینگونه شد که پیامبران
را برای راهنمایی مردم فرستادیم (30) که برخی از آنان خل [دانشمند] بودند و
برخی شان حشری [و مردم دوست] (31) اما در راهنمایی بشر ناتوان بودند (32) و
شیطان یک تنه از ما [و پیامبرانمان] پیشی گرفت (33)
از شیطان مهربان به چیز راست شده پناه می برم
به نام خداوند کم باد حجیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر